جای خالی سریالهای معمایی در تلویزیون/ تفاوت سریالهای جنایی از «سرنخ» تا «هوش سیاه»
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۳۸۶۴۹
در همه شبکههای تلویزیونی در اقصی نقاط دنیا سریالهای معمایی از جمله ژانرهای محبوب مردم به شمار میآیند. سریالهایی که برخی با ژانر جنایی و برخی با اکشن گره خوردهاند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سالها است که ژانر پلیسی و معمایی جزو یکی از پرطرفدارترین ژانرهای سریالسازی در دنیا است و مخاطبان نیز به دلیل اکشن بودن برخی از این کارها توجه ویژهای به این نوع سریالها نشان میدهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
** بوی باران، داستانی جنایی که نادیده گرفته شد
سریالی که این شبها از شبکه یک سیما بروی آنتن میرود داستانی جنایی و معمایی دارد که در قسمتهای پایانی پرده از یک قتل باز میکند. این سریال به کارگردانی محمود معظمی در ۷۰ قسمت تهیه و تولید شده است، اما خلاف سریالهای جنایی که هر چند قسمت در میان گرهای را باز میکند و البته جذابیت دارد اما این سریال اینطور نیست و با اضافه شدن داستانکهای مختلف گرههای زیادی را پیش روی مخاطب خود قرار میدهد. هرچند این سریال در به تصویر کشیدن معضلاتی که خانوادههای افغان در ایران با آن دست به گریبان هستند، تا حدی موفق عمل کرده، اما تا قسمتهای پایانی معلوم نیست چه سرنوشتی را برای کاراکترهایش رقم زده است.
** شلیک نهایی؛ پلیس و خلافکاری که مقابل هم قرار گرفتند
شلیک نهایی از اولین سریالهای پلیسی تلویزیون بود که در سال ۷۳ از شبکه یک سیما پخش شد. داریوش فرهنگ در ششمین تجربه تلویزیونیاش نقش یک سرگرد پلیس را ایفا میکرد که در یکی از پروندههای دستگیری عاملین مواد مخدر دوست صمیمیاش با بازی رضا کیانیان را پیدا میکند و متوجه میشود که همکلاسی قدیمیش یکی از اعضای این باند خلافکار است. در نهایت و با درایتی که پلیس در این سریال دارد، باند مربوطه منهدم میشود.
** کارآگاه علوی سریالی که ادامهدار نشد
احمد نجفی با ایفای نقش کارآگاه علوی به شهرت رسید. این سریال در فصل اول با نام «کارآگاه» در سال ۷۵ تولید و پخش شد و در فصل با نام «کارآگاه علوی۲» به کارگردانی حسن هدایت به پخش رسید. وی در این سریال مامور اداره تامینات است که سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۴ به فعالیت در این اداره مشغول میشود، اما در فصل دو پس از تبعید دوباره به کار فراخوانده میشود و در بازگشت، تصمیم میگیرد پروندههای مفاسد عوامل رژیم شاه را بررسی کند.
** پلیس جوان و شهاب حسینی برای اولین بار در نقش پلیس
شهاب حسینی بعد از اینکه در دهه ۷۰ اجرای تلویزیونی را تجربه کرد، به سمت بازیگری در سریالها آمد. او کار خود را با سریال «س از باران» و بعد از آن «همسفر» و «پلیس جوان» آغاز کرد. اما در این میان کاراکتری که در پلیس جوان بازی میکرد به واسطه نقش و نوع داستانی که توسط سیروس مقدم به تصویر کشیده شده بود، از جذابیت بالایی برای مخاطب تلویزیونی برخوردار بود. یونس همان پلیس جوانی است که بعد از قتل پدرش و بنا به انگیزهای که پیدا کرده بود وارد دانشگاه پلیس شد و بعد از گذراندن دوره دانشجویی و اخذ مدرک در اداره پلیس مشغول به فعالیت شد. به طور معمول ایفای نقش پلیس در کارنامه کاری هر بازیگری نقطه عطفی به شمار میرود حال اینکه این پلیس بتواند پلیسی تاثیرگذار و مقتدر نیز باشد. شهاب حسنی پس از پلیس جوان در سریالهای بسیاری بازی کرد اما خاطرهای که برای اولین بار در ذهن مخاطب به جای گذاشت، ماندگار شد. داریوش ارجمند، پروانه معصومی، مریلا زارعی در این سریال بازی میکردند.
** مزد ترس و پلیسی که برای اولین بار تابوشکنی کرد
برای اولین بار در تاریخ تلویزیون یک سریال پلیسی ساخته شد و سوژه اصلی آن تقابل یک پلیس و خلافکار بود و جالبتر اینجا که پلیس به دلیلهای شخصی و مسائل خانوادگی که حین بررسی پرونده مقتول برایش پیش آمد از ادامه پیگیری آن پرونده انصراف داد. ناصر محمدی از کارآگاهان اداره آگاهی مامور شد تا پرونده قتل یک نوازنده ارکستر سمفونیک را پیگیری کند اما در همین اثنی دخترش توسط قاتلین به قتل رسیده و جسدش در صندوق ماشین وی پیدا شد. همین موضوع باعث شد تا این پلیس آگاهی از ادامه بررسی این پرونده انصراف دهد. این سریال در سال ۷۱ به کارگردانی حمید تمجیدی از شبکه دو سیما پخش شد. اسماعیل محرابی، علی دهکردی، رقیه چهره آزاد در این سریال به ایفای نقش پرداختند. اما سه سال بعد تمجیدی ادامه این سریال را با عنوان «بازی با مرگ» ساخت و در سال ۷۴ از همین شبکه بروی آنتن رفت.
** سرنخ، قدیمیترین سریال پلیسی تلویزیون
یکی از قدیمیترین سریالهای پلیسی و معمایی تلویزیون «سرنخ» بود که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد تولید شد. جهانبخش سلطانی در این سریال نقش کارآگاه اوصیا را با لهجه شیرین اصفهانی بازی میکرد که در اصل یکی از اولین پلیسهای سریالهای تلویزیونی بود که به همراه دستیارش مصطفی در پیگیری پروندههای جنایی و حتی قتل و خانوادگی انجام وظیفه میکرد. تا چند سال بعد از پخش این سریال مردم با دیدن جهانبخش سلطانی به یاد ایفای نقشش در این سریال میافتادند و هنوز که هنوز است او را با این سریال میشناسند. بهزاد خداویسی، پروین دخت یزدانیان، مجید مشیری، رضا کیانیان و ... در این سریال بازی میکردند.
** کلانتر و حضور ایرج نوذری در قامت پلیس
تنها سریال شاخصی که ایرج نوذری در آن بازی میکرد، «کلانتر» نام داشت. این سریال پلیسی با محوریت یک پلیس به نام سرگرد علی امیری و ستوان بیات که دستیارش بود، تولید شد و هرچه قصهها جلوتر میرفت شباهت بسیاری به سریال سرنخ داشت. در این سریال هم پروندههای معمایی و پلیسی روی میز امیری قرار داده میشد و او برای پیگیری هر کدام از اینها مجدانه تلاش میکرد. ایرج نوذری، بابک نوری، مریم سلطانی از بازیگران ثابت این مجموعه تلویزیونی بودند.
** استفاده از قدرت بویایی در پیگیری پروندههای پلیسی در «حس سوم»
حس بویایی و کارآمد بودنش در پیدا کردن مواد مخدر و شناسایی متهمان توسط قدرت بویایی به تنهایی سوژه خوبی برای هر سریال تلویزیونی است. اما این بار مهدی فخیم زاده بعد از تجربه سریال «خواب و بیدار» سوژه نویی را به طور هدفمند راس سریال جدید خود قرار داد تا با استفاده از آن سریال درگیر کنندهای را بسازد. در «حس سوم» نسرین مقانلو همان زنی است که بعد از سانحهای قدرت بویاییاش به طرز عجیبی تقویت میشود و حتی میتواند مواد مخدر را از روی بوی آن شناسایی کند. لیلا برخورداری، مهدی فخیم زاده، حبیب دهقان نسب، کامران تفتی و .. از بازیگران این سریال بودند.
** خواب و بیدار، ساختار شکنی در ژانر پلیسی
در این سریال محوریت روی فردی بود که با گذشت قسمتهای میانی مشخص شد او یک زن است و تا قبل از آن با توجه به ظاهر فیزیکیاش همه گمان میکردند یک مرد است. نام مستعار این زن ناتاشا بود که با این نام کار میکرد و توران نام اصلیاش بود. این که یک زن سردسته یک باند خلافکار باشد برای اولین بار سوژه یک سریال تلویزیونی بود. فخیم زاده در اولین تجربه کارگردانیاش در ژانر اکشن و پلیسی این سریال را ساخت و همین باعث سیل پیشنهادهایی از این جنس به او شد تا جایی که در نوع کارهای پلیسی صاحب سبک شد. از بازیگران این سریال میتوان به رویا نونهالی، مهدی فخیمزاده، دانیال حکیمی، محمد صادقی و ... اشاره کرد
** آسیبشناسی قرصهای روانگردان در «بیصدا فریاد کن»
در سال ۸۶ و درست زمانی که استفاده از مواد روانگردان به شدت بابا شده بود و اغلب جوانها بدون اطلاع از عوارض آن به سمت مصرفش میرفتند، فخیم زاده در ششمین سریال خود به این موضوع مهم پرداخت. در قسمت ابتدایی این سریال فردی بر اثر استفاده از قرص اکس جان باخت و در ادامه این قرصها در شرایطی که هم بی صدا آدمی را از بین میبرند و هم اینکه فریادی را در خود نهفته دارند، به مردم معرفی شده و از این طریق آسیبشناسی شدند. مهدی فخیمزاده، محمد صادقی، سارا خوئینیها، فریبا کوثری، لیلا برخورداری و ... در این سریال ایفای نقش کردند.
** ساختمان ۸۵ و ادامه سریالهای جنایی فخیمزاده
این سریال نیز در ادامه سه سریال قبلی مهدی فخیم زاده با محوریت جنایی پلیسی ساخته شده بود. منتهی با این تفاوت که همه اتفاقها در یک ساختمان میافتاد که هر کدام از شخصیتها را نیز به همدیگر مرتبط میکرد. از ویژگیهای سریالهای فخیمزاده باید به تلفیق درامهای خانوادگی با قصهةای جنایی و پلیسی اشاره کرد که اتفاقا او در این ژانر که متعلق به خودش است، نیز موفق بوده است. محمود پاکنیت، رویا نونهالی، انوشیروان فاطمی،لیلا برخورداری و ... از بازیگران این سریال بودند.
** حضور یک دوبلور در نقش جاسوس در «هوش سیاه»
«هوش سیاه» عنوان یکی از سریالهای پلیسی و معمایی است که به کارگردانی مسعود آبپرور و نویسندگی آرش قادری برای شبکه سه سیما ساخته شد. در این سریال کیکاووس یاکیده که کمتر در عرصه بازیگری فعالیت دارد و بیشتر گویندگی و دوبله انجام میدهد، در اقدامی جالب نقش یک جاسوس را در ایران بازی میکرد. او از معدود جاسوسهایی بود که علیرغم هوشیاری پلیس ایران و با توجه به تولید و پخش دو فصل از این سریال، به دام پلیس نیفتاد و هر بار با ترفندی جدید و حرفهای از دست پلیس فرار میکرد، او به نوعی از هوش بالایی برخوردار بود که حتی پلیس را از دستگیریاش عاجز کرده بود. با اینکه درخواستها برای ساخت ادامه این سریال زیاد بود اما هنوز خبری از تولید فصل سه «هوش سیاه» نیست. حسین یاری، کمند امیرسلیمانی، روح اله کمانی و ... بازیگران هوش سیاه بودند.
** فوق سری و فخیمزاده در دو نقش
مهدی فخیم زاده در این سالها ثابت کرده که در ساخت سریالهای پلیسی، معمایی و اکشن حرفی برای گفتن دارد و میتوان متمایز از سایرین هم کار کرد. فخیمزاده در فوق سری در دو نقش متفاوت (پلیس و خلافکار) بازی کرد که به جهت شبیه نشدن این دو نقش به یکدیگر، صدای شخصیت خلافکاری که او بازی کرده بود را با صدای محمد نادری دوبله کرده بودند که این تفاوت به چشم آید. موضوع کلی این سریال درباره دستگیری باند مواد مخدر بود که در ۱۳ قسمت در نوروز ۹۴ از شبکه یک سیما پخش شد. حبیب دهقان نسب، بیوک میرزایی، شقایق فراهانی، رامین راستاد در این سریال بازی میکردند.
** دیوار اولین تجربه پلیسی نعمتاله
در «دیوار» قصه یک پلیس و ضدقهرمان نشان داده شده بود. پلیسی که با ضدقهرمان نسبت خانوادگی هم داشت و در مواقعی نسبت خانوادگی تا قربانی شدن فرزندان این دو خانواده پیش رفت. در این سریال آتیلا پسیانی در نقش پلیس و مهدی سلطانی در نقش یک دزد بازی میکردند. تعقیب و گریزهای پلیس و دزدها در داستان این سریال به جذابیت آن اضافه کرد. سعید نعمت اله برای اولین بار با سریال «دیوار» یک کار پلیسی در کارنامه کاری خود گنجاند. در این سریال فریبا کوثری، تینا آخوندتبار، مهرداد صدیقیان و ... بازی میکردند.
** آمین؛ سریالی با دو کارگردان
آمین نیز در دستهبندی سریالهای پلیسی جنایی قرار میگیرد، گروهی خلافکار که در مقابل گروه پلیس قرار میگیرند. داریوش فرهنگ برای چندمین بار در نقش سرهنگ پلیس به ایفای نقش پرداخت و کاظم بلوچی نیز سردسته باند خلافکارها بود. آمین علیرغم اینکه سریال درخوری در حوزه نیروی انتظامی بود، اما با حاشیههایی اعم از تغییر کارگردان و دو کارگردانه بودن مواجه بود. منوچهر هادی کارگردان ابتدایی این سریال بود که در نیمههای سریال به دلیل مشکلات مالی از پروژه جدا شد و بهرنگ توفیقی ادامه این سریال را ساخت. اما نکته حائز اهمیت در این سریال حضور هادی ساعی در قامت یکی از پلیسها بود که اتفاقا انتخاب او به دلیل اجرای حرکتهای رزمی به درستی صورت گرفته بود. موقعیتها و اتفاقهایی که یکی پس از دیگری در این سریال پشت سر هم قرار میگرفتند از نقطه قوتهای «آمین» بود. شاهرخ استخری، داریوش فرهنگ، امین حیایی، کاظم بلوچی در این سریال بازی میکردند.
** میکائیل پلیسی بدون خطقرمزهای مرسوم
تصویری که سیروس مقدم از پلیس در سریال خود نشان داد، تصویری کاملا متفاوت بود با آنچه تا آن زمان در تلویزیون دیده بودیم. میکائیل نام پلیسی بود که تفکری متفاوت از پلیسهای مرسوم و امروزی داشت. او معتقد بود هر جا که حقی در حال پایمال شدن است باید از مظلوم دفاع کند و فرقی ندارد که در حال ماموریت باشد یا نه. این سریال در جزیره قشم مقابل دوربین رفته بود و طبیت زیبای آنجا را نشان میداد، اما در قصه و داستان سریال به نام جزیره قشم هیچ اشارهای نشده بود و سعید نعمت اله نام شصت کیلومتر را برای آن منطقه در نظر گرفته بود. علیرضا خمسه در «میکائیل» در قالب نقش جدیدی قرار گرفته بود، ضد قهرمانی که به ظاهر آدمی موقر اما در باطن با تفکرهای شیطانی. کامبیز دیرباز، بهنوش طباطبایی، کامران تفتی و .. به ایفای نقش پرداختند.
** گشت ویژه؛ بازیگرانی که پلیس شدند
آخرین سریال پلیسی و معمایی تلویزیون به کارگردانی مهدی رحمانی که اولین حضور تلویزیونیاش را تجربه میکرد، به تصویر کشیده شد. در این سریال حمید گودرزی، فرهاد قائمیان، برزو ارجمند و امیررضا دلاوری با یک ساختار شکنی در نقش سرگرد پلیس بازی میکردند و و شاهد احمدلو، امیر کاظمی و پدرام شریفی در قامت نیروهای گشت انتظامی با آنها کار میکردند. گشت ویژه در قالب مینی سریالی در سال ۹۵ از شبکه یک سیما پخش شد.
منبع: خبرگزاری فارسمنبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: ژانر جنایی سریال معمایی بوی باران بازیگران سینما صدا و سیما شهاب حسینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۳۸۶۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شنیدن ملودیهای شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است
کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حسابشده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «رعنا» به کارگردانی داود میرباقری و آهنگسازی شریف لطفی رفتیم که به سال ۱۳۶۹ از شبکه اول سیما در قالب یک سریال هشت قسمتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مجموعهای که به نوعی دومین سریال داود میرباقری بعد از سریال «گرگها» در مقام کارگردانی محسوب میشد و نشان داد که این کارگردان با تجربه و مخاطب شناس تلویزیون و سینما از همان ابتدا به موسیقی همواره به عنوان عنصری مهم، موثر و مولف برای جذب مخاطبان و ارایه محتوا نگاه میکند و در این چارچوب تلاش دارد تا از بهترینها برای ساخت و طراحی موسیقی پروژههای خود استفاده کند.
سریال «رعنا» قصه بخشی از زندگی رعنا، دختر مردی به نام سنایی از صابونپزهای قدیمی تهران است. پس از چندی دانایی که دبیر آموزش و پرورش است به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفتهای منصور (برادر رعنا) با او ازدواج میکند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به دلیل شرکت در فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته میشود. پس از سالها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود میشود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجراهایی از گذشته دوباره زنده میشود.
گلچهره سجادیه در نقش رعنا، بهزاد فراهانی در نقش دایی منصور، سعید نیکپور در نقش جواد دانایی، رویا تیموریان در نقش تهمینه دانایی، رسول نجفیان در نقش پوریا، پرویز پرستویی در نقش رسول نجفی، فاطمه گودرزی در نقش مریم، حسین پناهی، مهری مهرنیا، فرخ لقا هوشمند، اسماعیل شنگله، محمد کاسبی، مهری ودادیان، بهمن زرین پور، علی اوسیوند، عیسی صفایی، عزیزالله هنرآموز و محمدتقی شریفی بازیگریان سریال «رعنا» بودند که بسیاری از آنها تاکنون همچنان در پروژههای داود میرباقری جزو بازیگران اصلی و ثابت محسوب میشوند و در آن دوران توانستند به واسطه حضور در این سریال موقعیتهای خوبی را در عرصه تصویر به دست آورند.
جبار آذین منتقد چندی پیش در گفتگو با خبرنگار مهر، پیرامون این مجموعه گفته بود: «رعنا» تجربه نمایشی جدیدی برای داود میرباقری و تلویزیون بود. این مجموعه برگرفته از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ساخت شد. رعنا جزو کارهای خوب و پرخاطره تلویزیون از یک کارگردان متبحر در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون سالهای بعد کشور است. ساختار نمایشی خوب و شخصیت پردازیهای اصولی، مقبول و دیالوگهای خوب از امتیازهای مجموعه «رعنا» بود و میرباقری را در تولید کارهای تلویزیون توانا و خوش فکر نشان داد. این در حالی است که استفاده از بازیگران تئاتری و معرفی یک چهره مستعد که بعدها در سینمای ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و محترم شهرت یافت (رویا تیموریان) و بهرهگیری از دکورهای تلویزیونی حجیم و مناسب، متن خوب و بازیهای روان از ویژگیهای «رعنا» محسوب میشود. تمام امتیازهای هنری و فنی «رعنا» آن را اثری دیدنی ساخته بود تا مضامین خوب را واگویه کند و از عشقها، رشادتها، مبارزهها، آرمانها، تلخیها و شیرینیها بگوید و چه خوب هم در آن سالهای کم رونقی تلویزیون اینها گفته شد و همینها «رعنا» را با تجربه اندوزیهایش در اذهان به یادگار گذاشت.
اما یکی از ویژگیهای مهم و موثر سریال تلویزیونی «رعنا» موسیقی تیتراژ و متن این مجموعه داستانی به آهنگسازی شریف لطفی بود که به دلیل طراحی یک تیتراژ متفاوت که در آن دوران بدعتی جدید به حساب میآمد توانست یکی از مولفههای مهم در ماندگاری آن تا به امروز به حساب آید. آن هنگام که ابتدا تصویر گلچهره سجادیه به عنوان بازیگر اول سریال روی یک تصویرگرافیکی شبیه به الواح تاریخی نمایان میشود و پس از آن عبارت «رعنا» در قالب لوگوتایپی متفاوت به نمایش در میآید. فضایی که موسیقی نقش مکمل را ایفا میکند و چارچوبی را پیش روی مخاطب قرار میدهد که دربرگیرنده حس و حال متفاوتی است.
موسیقی که به واسطه توجه لطفی به عنوان یک آهنگساز مولف و کهنه کار موسیقی کشورمان که سوابق آکادمیک او در عرصه موسیقی معرف تجربه بالای اوست، تلاش کرده تا ضمن توجه به مولفههای موسیقی ایرانی و ارایه درستی از آفرینش و خلاقیت در این نوع موسیقی با به کارگیری روشهای نوین برای در خدمت محتوای اثر بودن، موسیقی تیتراژ متفاوت و خلاقانهای را ارایه دهد. موسیقی که داود میرباقری همواره روی موسیقی به عنوان یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار آثارش به آن توجه دارد و میکوشد تا در هر پروژه اش از این مولفه به درستترین و علمیترین شکل ممکن استفاده کند. آن چنان که اگر نیم نگاهی به کارنامه فعالیتهای او داشته باشیم متوجه چنین رسالتی میشویم که اغلب موسیقی هایش توانسته اند تبدیل به ماندگارترینها شوند.
طبیعتا در ساخت چنین موسیقی که بتواند دربرگیرنده مولفههای درست و اصولی از موسیقی متن باشد این نوازندگان هستند که بعد از آهنگسازی و ملودی پردازی نقش مهمی را ایفا میکنند. مسیری که به واسطه حضور هنرمندانی، چون ابراهیم لطفی نوازنده ویولن، عباس ظهیرالدینی نوازنده ویولنسل، فرشید حفظی فرد نوازنده ابوا، شریف لطفی و حسین میرزایی نوازنده هورن، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، مهرداد دلنوازی و شهریار فریوسفی نوازندگان تار، فریبا اسدی و محمود علیقلی آواز، محمود منتظم صدیقی نوازنده سازهای ضربی و تعدادی دیگر توانست موسیقی درست و اصولی را به گوش شنیداری مخاطبان ارایه دهد.
گرچه در رسانهها مصاحبه چندانی از شریف لطفی درباره ساخت موسیقی سریال «رعنا» منتشر نشده است، اما این آهنگساز، نوازنده، پداگوژیست موسیقی و رهبر ارکستر که از او به عنوان بنیانگذار دانشکده موسیقی دانشگاه تهران هم یاد میشود، در برخی از گفتگوهای رسانهای خود درباره نحوه حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز گفته بود: هروقت به من از سوی پروژهای تصویری پیشنهاد آهنگسازی آن ارایه میشود، اول از دست اندرکاران پروژه میخواهم که بخشهایی از تصاویر فیلمبرداری شده خود ر ابه صورت نامنظم در اختیار من قرار دهند که ببینم نتایج محتوایی تصاویر در چه قالبی است و وقتی ببینم نتیجه عمل چیست و هم در کارگردانی و هم در بازیگری همه چیز در جایگاه خوبی قرار دارد کاملا خودم را در اختیار کارگردان میگذارم و هر آنچه را که لازم باشد انجام میدهم.
این آهنگساز که در ساخت آثارش همواره تلاش میکند تا هم نشینی اصولی بین موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک فراهم سازد، در یکی از گفتگوهای رسانهای اش توضیح داده بود: بالاترین تکیه گاه موسیقی ایرانی، دستگاههای موسیقی ایرانی برای روش مندی آفرینش در این گونه موسیقایی است که به اعتقاد من باید در کنار توجه به این مولفهها به مواردی، چون منش و خصوصیت انسانی این موسیقیها توجه کنیم. در این چارچوب من همواره تلاش میکنم تا هیچ وقت وارد مقوله سفارشی کار کردن نشوم، چون باید در ابتدای هر کاری خودم آن تفکر موجود در سریال یا فیلم سینمایی را دوست داشته باشم که اگر چنین نباشید هرگز چنین کاری را انجام نمیدهم.
همین نگاه ایده آل شریف لطفی است که همواره او را به عنوان آهنگسازی گزیده کار در سینما و تلویزیون کشورمان معرفی کرده و در مقام یکی از موثرترین و علمیترین آهنگسازان کشورمان معرفی کرده است. مسیری که میتوان در آهنگسازی فیلمهای «مادیان» به کارگردانی علی ژکان، «سامان» به کارگردانی احمد نیک آذر، «کنار برکه ها» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «دخترک کنار مرداب» به کارگردانی علی ژکان، «پرنده آهنین» به کارگردانی علی شاه حاتمی، «مسافران دره انار» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین، «دو همسفر» به کارگردانی اصغر هاشمی، «سکوت کوهستان» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «عطر گل یاس» به کارگردانی بهمن زرین پور درک کرد.
چنین ساختاری در آهنگسازی آثار سینمایی و تلویزیونی مدتهای زیادی است که در جریان تولیدات سینمایی و تلویزیونی کشورمان به واسطه عقب نشینی آهنگسازان پیشگام موسیقی کمتر دیده شده و فقط عده محدودی از هنرمندان هستند که تلاش میکنند در یک مسیر منطقی منطبق بر آموزههای دانشگاهی و تئوریک حوزه موسیقی به ویژه موسیقی دراماتیک حرکت کنند. فضایی که به نظر میآید میبایست از تجربیات شریف لطفی و هم نسلانش بیشتر از اینها استفاده کرد تا بتوانیم دوباره به دوران باشکوه موسیقی فیلم و تیتراژ دهه ۶۰ با همان امکانات ناچیز و محدود برگردیم.
منبع: مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی